از دست نوشته های شهید چمران


خدايا خسته و وامانده‏ام، ديگر رمقى ندارم، صبر و حوصله‏ام پايان يافته، زندگى در نظرم سخت و ملالت‏بار است؛ مى‏خواهم از همه فرار كنم، مى‏خواهم به كُنج عزلت بگريزم. آه دلم گرفته، در زير بار فشار خرد شده‏ام.
خدايا به‏سوى تو مى‏آيم و از تو كمك مى‏خواهم، جز تو دادرسى و پناه‏گاهى ندارم، بگذار فقط تو بدانى، فقط تو از ضمير من آگاه باشى. اشك ديدگان خود را به تو تسليم مى‏كنم.
خدايا كمكم كن، ماه‏هاست كه كم‏تر به سوى تو آمده‏ام، بيش‏تر اوقاتم صرف ديگران شده.
خدايا عفوم كن. از علم و دانش، كار و كوشش، از دنيا و مافيها، از همه دوستان، از معلم و مدرسه، از زمين و آسمان خسته و سير شده‏ام.
خدايا خوش دارم مدتى در گوشه خلوتى فقط با تو بگذرانم. فقط اشك بريزم، فقط ناله كنم و فشارها و عقده‏هاى درونى‏ام را خالى كنم.
اى غم، اى دوست قديمى من، سلام بر تو، بيا كه دلم به‏خاطرت مى‏تپد.
اى خداى بزرگ، معنى زندگى را نمى‏فهمم. چيزهايى كه براى ديگران لذت‏بخش است، مرا خسته مى‏كند. اصلاً دلم از همه چيز سير شده است، حتى از خوشى و لذت متنفرم. چيزهايى‏كه ديگران به‏دنبال آن مى‏دوند، من از آن مى‏گريزم، فقط يك فرشته آسمانى است كه هميشه بر قلب و جان من سايه مى‏افكند. هيچ‏گاه مرا خسته نمى‏كند. فقط يك دوست قديمى است كه از اول عمر با او آشنا شده‏ام و هنوز از مجالست )با( او لذت مى‏برم.
فقط يك شربت شيرين، يك نورفروزنده و يك نغمه دلنواز وجود دارد كه براى هميشه مفرّح است و آن دوست قديمى من غم است.

*********

من مسئوليت تام دارم كه در مقابل شدايد و بلايا بايستم، تمام ناراحتى‏ها را تحمل كنم، رنج‏ها را بپذيرم، چون شمع بسوزم و راه را براى ديگران روشن كنم، به مردگان روح بدمم. تشنگان حق و حقيقت را سيراب كنم.
اى خداى بزرگ، من اين مسئوليت تاريخى را در مقابل تو به گرده گرفته‏ام و تنها تويى كه ناظر اعمال منى و فقط تويى كه به او پناه مى‏جويم و تقاضاى كمك مى‏كنم.
اى خدا، من بايد از نظر علم از همه برتر باشم تا مبادا كه دشمنان مرا از اين راه طعنه زنند. بايد به آن سنگ‏دلانى كه علم را بهانه كرده و به ديگران فخر مى‏فروشند ثابت كنم كه خاك پاى من هم نخواهند شد. بايد همه آن تيره‏دلانِ مغرور و متكبر را به زانو درآورم، آن‏گاه خود خاضع‏ترين و افتاده‏ترين فرد روى زمين باشم.
اى خداى بزرگ، اين‏ها كه از تو مى‏خواهم چيزهائيست كه فقط مى‏خواهم در راه تو به‏كار اندازم و تو خوب مى‏دانى كه استعداد آن را داشته‏ام. از تو مى‏خواهم مرا توفيق دهى كه كارهايم ثمربخش شود و در مقابل خَسان سرافكنده نشوم.
من بايد بيش‏تر كار كنم، از هوى و هوس بپرهيزم، قواى خود را بيش‏تر متمركز كنم و از تو نيز اى خداى بزرگ مى‏خواهم كه مرا بيش‏تر كمك كنى.
تو اى خداى من، مى‏دانى كه جز راه تو و كمال و جمال تو آرزويى ندارم، آن‏چه مى‏خواهم آن چيزى است كه تو دستور داده‏اى و مى‏دانى كه‏عزت و ذلت به دست توست و مى‏دانم كه بى‏تو هيچ‏ام و خالصانه از تو تقاضاى كمك و دستگيرى دارم.

از مجموعه یادداشتها - آمریکا

 

 

 سایت شهید دکتر مصطفی چمران